پایان نیمه اول بارداری
سلام پسرم سلام گلم سلام نفسم وااااااااااااااای عاشقتم عزیز دلم با تمام وجود ازت معذرت می خوام که این همه مدت برات ننوشتم راستش خیلی خیلی سرم شلوغ بود . برای جبران می خوام تا جایی که یادمه و می تونم برات بگم. خوب جونم برات بگه که تو این چند وقت چند تا مناسبت بود یکی سالگرد ازدواج من بابایی 28 مرداد و یکی هم تولد من 13 مهر که مصادف با عید قربان بود.حالا یکی یکی میریم جلو: 1- سالگرد ازدواج: روز دوشنبه بیست و هفتم بابایی اومد دنبالم و وقتی رسیدیم خونه اون جلوتر رفت و یه دسته گل خوشگلو بهم دادم و سالگرد ازدواجمونو تبریک گفت . می دونی عزیزم من و شما خیلی خوشبختیم که کسی مثل بابایی رو داریم اون خیلی خوب و مهربونه من خیلی دوسش دارم فکر اینکه...