کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

شازده کوچولو

آخرین دلنوشته 92

1392/12/27 12:35
نویسنده : پناه تو
228 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان

این آخرین پست امساله که برات میزارم بالاخره امسالم داره تموم میشه الان که دارم برات می نویسم دلم برات خیلی تنگه و خیلی بهت نیاز دارم . آدم یه موقع هایی دلش می خواد کسی رو داشته باشه فقط برای خودش تا فقط توی بغلش بگیردش و آروم بشه . با اینکه امسال اتفاقای خوبی تو زندگیمون افتاد (خونه و ماشین خریدیم موقعیت شغلی من و بابایی بهتر شد زمین شرکتمونو گرفتیم) اما بازم برای من سال دوست داشتنی نبود و همش می گفتم کی امسال تموم می شه و این روزای آخرم که با تمام قوا داره بهم فشار میاره ولی امیدوارم سال جدید خیلی خوب و دوست داشتنی  باشه و میدونم با اومدن تو دیگه هیچ کس و هیچ چیزی برام مهم نیست و دیگه هیچ کسی نمی تونه دلمو بشکنه جون تمام دل من تویی و جایی برای کسی نیست .

عزیزم اول هر سال خواسته هامو یه جا یادداشت می کنم و اولین خاسته من داشتن تو هستش و وقتی دارم می نویسم میفهمم دیگه هیچ چی نمیخوام چون تو همه چیز من تو دنیایی . راستی باید برم سبزه بخرم چون گندم هام به سال تحویل نمی رسه فکر نکنی مامانت تنبله چون گندمو کاشتم تا برای سیزده بدر باشه و تصمیمم این بود که برای موقع تحویل سال سبزه دو رنگ با شاهی بکارم چون باید 6 روز قبل از سال تحویل می کاشتم هر بعدازظهر که می رفتم خونه یه اتفاقی پیش میومد که وقت نمی کردم . دیشبم که یه دفعه ای و بدون خبر مامان و بابا و ملیکا خواهر بابایی از شهرستان اومدند و گفتند ما فردا عازم کربلا هستیم و ما تازه دیشب مطلع شدیم . انشاء الله که بهشون خوش بگذره.

راستی آرزوی دومی که از اومدن پدر و مادرم از مکه تو سرم افتاده اینه که برم کربلا البته حتما مادرم هم باهام باشه چون بودنش تو مکان های روحانی به آدم صفای قلبی و آرامش می ده .

عزیزم عیدت مبارک یادت باشه اولین آرزوی مامانی توی سال جدید تویی.

سال نو به تمام دوستان گلم مبارک

انشاءالله دلتان همیشه شاد باشد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)