کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

شازده کوچولو

اظهار وجود برا بابایی

1393/7/26 13:49
نویسنده : پناه تو
220 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرممحبت

یه پست طلب شما که باید برات بنویسم(سونوی آنومالی) اما قبل از اون یه چیز مهم ترو میگم آخه داغ داغه.عینک

نازنینم چند هفته ای میشه که من تکونای خوشگلتو احساس می کنم مخصوصا شبا بعد از شام. انقده کیف      می کنم که زود به بابایی میگم اما بابایی موفق نشده بود از روی شکمم شمارو احساس کنه تا دیشب. بله دیشب بالاخره خودتو به بابایی نشون دادی(ساعت یازده و ربع شب) . من داشتم تی وی نگاه می کردم و بابایی رو مبل نشسته بود و مشغول حساب کردن کاراش بود که یه دفعه شما یه لگد محکم زدی من زود به بابایی گفتم اونم دستشو گذاشت و شما دو بار دیگه اینکارو کردی الهی قربون خودت و حرکتات برم نفسم. قیافه بابایی دیدنی بود خیلی خوشحال و ذوق زده بود تو چشاش اشک جمع شده بود منو بوسید و قربون من و شما رفت زیبا این روزا هر روز آقاجون و مامان مریم بهم تلفن میزنن و تاکید می کنن مراقب خودم و شما باشم. تقریبا هر شب خونشون چتر میندازیم و گل سرسبد صحبت ها شمایید . خاله فرشته خاله محیا خیلی دلشون برات تنگه و همش خوابتو می بینن.

کوچولوی من خیلی مراقب خوت باش عزیزم آخه خیلی ها انتظار اومدنتو میکشن . دوست دارم بوس

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان زیبا و بابا مجید
6 آذر 93 18:47
سلام عزیزم الهیییییییی.نی نی من برا باباش تکون نمیخوره هنوز